Tuesday, June 30, 2009

حمله تند هادی غفاری به خامنه ای : مرده شور ترکیبتو ببره

اولین حمله مستقیم و تند به صدامعلی خامنه ای جلاد از درون نظام

هادی غفاری در جلسه یی با حضور کروبی با انتقاد شدید از خامنه یی، نکاتی را در مورد مواضع وی در مورد انتخابات و حمایت از احمدی نژاد گفت: “جناب آقای خامنه یی در هیچ تاریخی به اندازه امروز روحانیت له نشد.امروز ثمره رهبری جنابعالی بی حیثیت شدن روحانیت است. جناب آقای خامنه یی! اشتباه میفرمایید! من به ولایت فقیه اعتقاد دارم، بیش از آقای خامنه یی. به صراحت تاریخ! [خطاب به کروبی] جناب آقای کروبی، من مسئول حرفهای خودم، خودم هستم. از همین جا هم حاضر هستم هر سلولی بروم. من بدنم با سلول آشناست. سالهای سال.جناب آقای خامنه یی! من بیش از شما به ولایت فقیه اعتفاد دارم. امام به من نگفت شما ولایت فقیه را نمیشناسید ولی به جنابعالی گفتند. من همان روز را هم یادم هست. من در کرمان بودم، جناب آقای جهانگیری، عبدالله نوری، مجید انصاری، دکتر احمدی، مهندس الویری همه در فرودگاه کرمان بودیم، بیانیه امام را خواندند مبنی بر اینکه ولایت فقیه آن چیزی نیست که شما میگید.ما اونروز اونا رو قبول داشتیم و شما نداشتید! بنابراین این لکه به ما نمیچسبد و دنبال این نباشید که به ما لکه ضد ولایت فقیه را بچسبانید. ممکن است ما نسبت به ولی فقیه زمان حرف داشته باشیم و داریم، بی هیچ خوف و ترسی هم میگم. برای اینکه هیچ کس در ایران جرات نداره که به من بگه من وابسته به خارج از کشور هستم. من گوشت و پوست و استخوانم قربانی یک وجب خاک وطن کشورمه، سگ امریکا که باشد که مرا به اجنبی و اجنبی دوستی متهم کند.وی در انتها با ذکر خاطره یی از شیخ عبدالکریم حائری خطاب به خامنه یی گفت: مقطعاتت خوب بود، مرده شور ترکییت را ببره

Sunday, June 28, 2009

احمدی نژاد، کانديدای مورد حمايت خامنه ای و نتانياهو

در حالی که برای آحاد مردم ايران انتخابات رياست جمهوری اسلامی به تف سربالا تعبيرشده و بی اعتنايی عظيمی از جانب ملت نسبت به آن ديده می شود در درون نظام اين موضوع به يک جبهه بندی شديد و در حال راديکاليزه شدن تبديل شده است. بايد بدانيم که کمبود منابع غارت، محدوديت توزيع اهرم های قدرت را به دنبال آورده است و به همين دليل نيز اين انتخابات به فرصتی برای بازتقسيم قدرت تبديل شده است. هر جناحی که می خواهد در کشوری که اقتصاد آن ضد توليد و انگل صفت و تورم زاست جايی برای امرارمعاش شاهانه ی خود داشته باشد بايد زور بزند تا در بزکشی انتخابات سهم بيشتری به خود اختصاص دهد. بايد ديد که در اين ميان چه نيرويی در درون نظام جمهوری اسلامی می تواند کانديدای خود را به جناح ديگر تحميل سازد. اگر رژيم را به سه ضلع روحانيت، بازاری و پاسدار تقسيم کنيم بايد ببينيم نماينده ی هرکدام دراين انتخابات کيست و شانس وی چقدر است. جنگ قدرت در داخل نظام محمود احمدی نژاد (با نام واقعی "صبورچيان" يهودی) به عنوان نماينده ی سپاه و بخشی از روحانيت و بخش مهمی از بازار مطرح است. بنابراين وسيع ترين حمايت را از حيث کميت با خود دارد. بخش ولايت فقيه وراست گرای روحانيت، بخش مهمی از بازار و نيز بخش مهمی از سپاه پاسداران با اوست. نفوذ سپاه در عرصه ی قدرت سياسی و اقتصادی به حدی است که تصور بازگرداندن آن تنها به حوزه های نظامی و يا اقتصادی ناممکن است. از سويی چون خامنه ای فاقد مشروعيت مذهبی است به حمايت سپاه برای بقای سياسی خود نياز دارد. بازار نيز که می داند درگير شدن با سپاه برايش بسيار گران تمام خواهد شد به کنار سپاه خزيده است. بازاربه سنت هميشگی خود در تاريخ که فقط براساس منافع خويش عمل کرده و در کنار قدرتمندترين نيرويی که می تواند به وی امنيت عملی بدهد قرار دارد در وحشت از شورش های گرسنگان درآينده سپردن قدرت به دست سپاهيان را بر هر سناريو ديگری ترجيح می دهد. دليل ظاهری حمايت هيت موتلفه و نيز گرايش های همسوی چهارده گانه ی آن در حمايت از احمدی نژاد در اين راستا بود. احمدی نژاد تنها کسی است که می تواند اقتصاد بسته بازاری صفت را که در طول سه دهه گذشته بر ايران حاکم بوده است در مقابل هجوم حتمی سرمايه داری جهانی حفظ کرده و امکان غارت ثروت های مردمی ايران در يک دايره ی بسته فقر برای عموم، ثروت برای خواص و سرکوب حفظ کند. مير حسين موسوی نماينده ی بخشی از روحانيت است. اما مخالفان جدی در ميان بازاريان دارد و در سپاه از حمايت مهمی برخوردار نيست. هر چند برخی از اقشار اجتماعی ميانی و نيز جريان اصلاح طلب درون نظام از وی حمايت می کند اما او نمانيده هيچ يک از بخش ها به معنای خاص کلمه نيست و تنها به دليل نبود کانديدايی بهتر است که مورد پشتيبانی اين نيروها قرار گرفته است. در نبود خاتمی که فرار را بر قرار ترجيح داد و جبهه ی اصلاح طلبان را يتيم رها ساخت مير حسين موسوی به عنوان يگانه چهره ای که می تواند رد صلاحيت نشود برای اصلاح طلبان مطرح است. به طور کلی دايره ی نيروهای درون نظام که از موسوی حمايت می کنند به مراتب کوچک تر و محدودتر از احمدی نژاد است و با توجه به اين که در ايران نتيجه ی انتخابات به قدرت از بالا بستگی دارد و نه به رای از پايين، شانس احمدی نژاد در مقابل موسوی بسيار بيشتر است. مير حسين موسوی به دست کم 25 ميليون رای نياز دارد تا انتخاب شود، امری که غير قابل تصور است، زيرا هيچ بسيج اجتماعی خودجوشی تا اين جا در جريان رقابت های انتخاباتی وجود ندارد که بخواهد اين ميزان رای را برای او جلب کند. اين در حالی است که احمدی نژاد با استفاده از امکانات بسيج، سپاه، بازار، ولايت فقيه و دستگاه دولت می تواند بر اساس آماربازی های رژيم چيزی نزديک به 20 ميليون رای را برای خود داشته باشد. مهدی کروبی نيز تنها نماينده بخش کوچکی از يکی از جناح های معتدل نظام است وکشش تبديل شدن به عنصری برای نمايندگی حوزه ای وسيعتر را ندارد، اگر می داشت بی شک موسوی نامی به صحنه ی انتخابات نمی آمد و کروبی را در اين ميان تنها می گذاشت. شانس کروبی برای تبديل شدن به مهره مورد توافق سران جناح ها برای پست رياست جمهوری صفر است. او به طور عمده برای تامين بقای سياسی خود و نيز کشاندن برخی از اصلاح طلبان نااميد و افسرده به ميدان انتخابات پا گذاشته است. محسن رضايی نيز تنها برای طرح حرف ها و نقطه نظرات مافيای رفسنجانی به صحنه آمده است و فاقد پذيرشی در ميان ساير نيروهای تعيين کننده ی نظام است. او نه از حمايتی جز به عنوان نوچه رفسنجانی برخوردارست و نه حمايتی در ميان رای دهندگان دارد. بنابراين در داخل نظام با توجه به تشتت نظرها ومنافع مافياها، صفحه ی شطرنج انتخابات طوری چيده شده است که در آن احمدی نژاد و موسوی به دور دوم بروند و احمدی نژاد به عنوان پيروز "طبيعی" انتخابات بيرون بيايد و بار ديگر خامنه ای اعلام دارد که "اين ميزان از رای در انتخابات خاری در چشم دشمنان اسلام بود. " تمايل نظام به انتخاب مجدد احمدی نژاد به دليل وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی از يکسو و بحران در انتظار سياسی و بين المللی از سوی ديگر است. رژيم می داند که با يک اقتصاد ورشکسته و انفجار اجتماعی ممکن در داخل فقط با قتل عام و اعدام و دستگيری و سرکوب است که می تواند برای خود زمان حياتی و فضای حياتی لازم را بيابد. اين کار فقط از احمدی نژاد و پاسداران همدست وی ساخته است که تاييد رهبری را نيز با خود دارند. هرگونه عقب نشينی يا مانوور و انعطاف پذيری از جانب نظام ديکتاتوری اسلامی در شرايط بحرانی به معنای پذيرش مرگ خود است. رژيم ترجيح می دهد بکشد تا بميرد. در شرايط بحرانی انعطاف و نرمش برای يک نظام استبدادی به مثابه فروپاشی درونی است. پارامتر خارجی: در صحنه ی خارجی نيز انتخاب رژيم جز احمدی نژاد و در واقع جز سپاه نمی تواند باشد. زيرا اگر قرار باشد که تحريم و جنگ به عنوان سناريوهای غير قابل پرهيز درآيند، هيچ نيرويی بهتراز سپاه توان به عهده گرفتن مديريت نظامی � بشنويد حکومت نظامی � را دارا نيست. بنابراين به زعم زعمای قوم بايد اجازه داد که احمدی نژاد برای دوران جنگ و بحران، هر چه سريعتر کابينه ی جنگی خود را تشکيل دهد. اما موضوع احمدی نژاد يک بعد فراداخلی نيز دارد که بايد مورد توجه همه ی دوستداران مردم و ميهن قرار گيرد. در ميان عوامل خارجی فراموش نکنيم که روی کارآمدن بنيامين نتانياهو و باند جنايتکار وی در اسرائيل با هدف استراتژيک تعيين تکليف وضعيت ايران است، در غير اين صورت، انتخابی بی معنا و دردسرساز برای کل اسرائيل می بود. قدرت باند نتانياهو آن قدر است که می تواند ايالات متحده ی آمريکا را، عليرغم تلاش اين کشور برای پرهيز از يک جنگ جديد، به نبردی همه جانبه با ايران بکشاند. به همين خاطر بهترين کانديدا برای جنگ طلبان صهيونيست درايران احمدی نژاد است. دراين باره فراموش نکنيم که محمود احمدی نژاد (با نام شناسنامه ای يهودی الاصل ,صبورچيان,) به تاييد عناصر درون نظام، مانند دکتر مهدی خزعلی ، خود يهودی زاده و يهودی مذهب است. و جالب است که بدون هيچ امر قابل تعجبی احمدی نژاد در حال حاضر مورد حمايت شديد و همه جانبه ی يک يهودی اسلام آورده ی ديگر نظام، يعنی ,حبيب الله عسگراولادی تازه مسلمان, می باشد. همان يهودی مسلمان نمايی که به کمک يک هم کيش ديگر خود يعنی يهودی زاده ی اسلام آورده ای به نام ,اسدالله لاجوردی, بيش از يکصد هزار تن از بهترين جوانان ايرانی را در دوران نخست وزيری همين مير حسين موسوی قتل عام کردند. اين نفوذی های صهيونيست � آنوسی ها - برآنند تا کانديدايی در کشورمان به قدرت برسد که بتواند توطئه صهيونيستی سی ساله ی اسرائيل را در مورد ايران را به سرانجام برساند. احمدی نژاد اين بهترين دوست تاريخ صهيونيسم در ايران با شعارهای مفت ضد اسرائيلی وعشق باطنی به ميهن مادری خود اسرائيل ، کار را برای سلطه ی صهيونيسم در خاورميانه به پيش خواهد برد، يعنی تلاش برای جرقه زدن جنگی که با بمباران مراکز اتمی ايران، آلوده ساختن نزديک به 50 درصد از سرزمين ايران به راديواکتويته ی مخرب، تخريب تمام زيرساخت های اقتصادي، موشک باران اتمی احتمالی ايران، تخريب محيط زيست و منابع آبی ايران، قتل عام صد ها هزار نفردر وحشتناک ترين جنگ خاورميانه و تجزيه ی ايران به چندين کشور کوچک زير سلطه ی صهيونيسم و سرمايه داری جهانی همراه خواهد بود. در جلسه ی شورای روابط آمريکا و اسرائيل که چند روز پيش در آمريکا برگزارشد يک نماينده يهودی کنگره به طور علنی خبر از وجود طرح تجزيه ی قومی ايران داد. اين ماموريت نهايی نفوذی های يهودی در رژيم خواهد بود: شامل جنتی ها، سعيد امامی ها، مشايی ها، مصباح يزدی ها، موتلفه ای ها، عسگراولادی ها، مرتضوی ها، خاموشی ها، احمدی نژادها، رامين ها، حميد مولاناها و.... در اين شک نداشته باشيم که در نبود يک جنبش اجتماعی سازماندهی شده از يکسو و نبود جايگزينی در اپوزيسيون ازسوی ديگر، سناريو نابودی ايران با همدستی دشمنان خارجی و داخلی ايران به پيش خواهد رفت. اسرائيل از زمان انقلاب سال57با استفاده از شبکه ی آنوسی های درون رژيم هدايت جريان های اصلی جمهوری اسلامی را در جهت منافع خود در منطقه ی خاورميانه به عهده داشته و با همدستی روحانيت و آنوسی ها طرح های خود را سی سال است که به پيش برده است. شک نکنيم که اين بار، نتانياهو و هم کيش او احمدی نژاد و باندهای تبهکارشان کار را با نابودسازی اقتصاد، محيط زيست و تماميت ارضی ايران و قتل عام گسترده و چه بسا اتمی مردم ايران در جنگی دهشتناک ادامه خواهند داد. اسرائيل برآن است که با سرشاخ شدن واز ميان بردن بزرگترين قدرت نظامی منطقه ی سلطه ی مطلق خود را بر خاورميانه و بر سرکشورهای عرب پياده کند و موضوع تشکيل کشور فلسطين را به فراموشخانه ی تاريخ بفرستد. سرنوشت کشور ما می رود که مثل سی سال گذشته قربانی طرح سلطه ی صهيونيسم بر خاورميانه شود. در اين شک نداشته باشيم که جان ميليون ها ايرانی و آينده ايران آخرين نگرانی صهيونيست های ديوانه ی حاکم بر اسرائيل است. بنابراين در اين که اين جماعت آدمکش صهيونيست دست به اين ديوانگی بزند لحظه ای شک نکنيم. آيا وقتی برای بيدار شدن و کاری کردن برای نجات ايران باقی مانده است؟ با درک و شعور و اراده ی خود به اين پرسش پاسخ دهيم
از کورش عرفانی
. ** www.korosherfani.com

آنوسی ها یهودیان مسلمان نما

آنوسی ها! یهودیان مسلمان نما


وجود یهودیان مسلمان نما (آنوسی) در میان همه طبقات جامعه به خصوص اقشار تاثیر گذار ، سیاستمداران، فرهنگ سازان، روحانیون و پزشکان، دقت و هوشیاری بیش از پیش ما را می طلبد !


آنوسي کیست؟


آنوسی یک کلمه عبری است و به یهودیانی اطلاق می شود که به هر دلیل، داوطلبانه یا به اجبار، تظاهر به اسلام می کنند، و تغییر دین آنها ظاهری است، بعضی از آنوسی ها در اروپا تظاهر به مسیحیت می کنند و به مسیحیان صهیونیست مشهورند !


آنها در ظاهر مسلمانند، نماز می خوانند ، روزه می گیرند، حج می روند و خمس و زکات می پردازند، اما کنیسه های زیر زمینی خود را دارند !


آنوسی ها برای جلب اعتماد مردم به هر لباسی در می آیند، در صورت امکان به حوزه های علمیه می روند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مدارج پی می گیرند! بعضی به دنبال طب می روند و در کسوت پزشک تاثیرات مهمی می گذارند! به نظر می رسد لغت حکیم برای طبیب ، برداشتی از لغت خاخام به معنای دانا و دانشمند است ، و باز تخصص اصلی یهودیان یعنی اقتصاد و بازار ، پایگاه اصلی آنوسی ها است! در آن پایگاه نیز ارتباط تنگاتنگ با حوزه و روحانیت در دستور کار آنان است ، برخی ادعا می کنند از اولاد پیامبر و سیدند! ( علاقمندان به آشنایی با علمای آنوسی می توانند به کتاب "
فرزندان استر " رجوع کنند ) از مشاغل مورد علاقه آنان موسیقی و سیاست است !


آنوسی ها تظاهر شدید به تدین دارند ، حتی المقدور زندگی ساده و فقیرانه همراه با مظلوم نمایی و ترحم دارند، با این روشها راه را برای کسب اعتماد و قدرت در جامعه اسلامی باز می کنند، پله های ترقی را طی کرده و در صورت رسیدن به قدرت حتی المقدور از آنوسی ها به عنوان همکار و کارگزاراستفاده می کنند ، بدین ترتیب هرم قدرت خود را روز به روز قوی تر می کنند و به هدف نهایی که ضربه زدن از درون به مسلمین است نزدیکتر می شوند! با پنهان کاری دقیق کمتر کسی به هویت یهودی آنان پی می برد !


مهمترین حرفه آنان که نبض اقتصاد را در دست دارد و می تواند حامی قوم یهود باشد و در صورت لزوم خون مسلمین را در شیشه کند، بانکداری و ربا خواری است ، آنان با این بنگاههای اقتصادی دست یکدیگر را گرفته و توان مسلمین را می کاهند! اگر به سیاستهای کلان اقتصادی دست پیدا کنند بانکهای مسلمین را به ورشکستگی و بانکهای خود را فربه می سازند، گاهی سیاست گذاری احمقانه ای میکنند اما در بطن آن نابودی بانک های اسلامی و شکست اقتصاد کشورهای اسلامی است !


راه های شناخت آنوسی ها :


قوم یهود خود را قوم برتر دانسته و در مسیر اهداف و منافع قوم خود هر اقدامی را مجاز می داند، در آوردگاههایی که منافع یهودیان بطور جدی در خطر باشد ، اینان قابل شناسایی هستند!


تظاهرات دینی افراطی ، یک واکنش طبیعی روانی در جهت تلاش برای اختفای هویت یهودی است، و در عین حال گامی است در جهت جلب اعتماد مسلمین و نیل به مقاصد قومی !


حضور در نماز جماعت و جمعه و تقید به روزه و حج، همه آنان حاجی را پیشوند نام خود دارند، خمس و زکات را به موقع می پردازند و ممکن است در صورت لزوم به چند مرجع بپردازند! به مراسم مذهبی کمک مالی می کنند و در راهپیمایی (خصوصاً روز قدس) شرکت می کنند!


داغ تر از بقیه علیه اسرائیل و صهیونیست سخن گفته و همایش و سخنرانی ترتیب می دهند! و با این کار هر گونه شبهه ای را برطرف می کنند، اما اقدام عملی و موثر علیه اسرائیل هرگز نخواهند کرد، گاهی دشمنی غیر عقلایی آنان با اسرائیل نه تنها موقعیت ضد اسرائیلی آنان را تثبیت می کند بلکه برای اسرائیل نیز منافع کثیر دارد !!


پس از تثبیت در میان مسلمین، به جمع های مختلف ورود می کنند، در میان روشنفکران به ترویج افکار لائیک و سکولار پرداخته ، نسبت به تاریخ اسلام و سنت نبی (ص) ایراد شبهه می کنند! در میان متدینین، پنبه روشنفکر مآبان را می زنند و آنان را غربزده و بی دین می خوانند!


آن جماعتی که به تحصیل علم دین پرداخته است ، رسالت اولش ایجاد فرق و گروههای انحرافی در میان مسلمین است، از آن جمله است ( بهائیت و وهابیت ) ، شاید تعجب کنید که رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین یک بهایی است که فرقه ای ساخته و پرداخته توسط آنوسی هاست !!!


مهمترین ویژگی آنوسی ها ، اقدام دسته جمعی و حمایت از یکدیگر است، اگر یکی خطایی بکند افراد وجیه المله دیگر او را درمی یابند، و اگر یک آنوسی برنامه ای را علیه منافع مسلمین طراحی کند همه در جایگاه خود او را حمایت و عمل او را توجیه می کنند!! و این چنین است در مجادلات و منازعات سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی ! اگر سخنی در راستای منافع آنها بگوید ، سایر آنوسی ها از وجاهت و روحانیت خود برای توجیه آن استفاده می کنند.


در بسیاری از موارد منازعات بی دلیل بین دو جناح مسلمین راه می اندازند، اگر نیک نظر کنیم آتش بیاری هر دو جناح را آنوسی ها در دست دارند، و نمی گذارند اختلاف بین جناحین تمام شود! هیاهوی زیاد و تهدید به افشای اسرار جناح مقابل موجب گرمی میدان کارزار است اما هرگز نباید کار یکسره شود ، این اختلاف است که قوای مسلمانها را تحلیل می برد و به خودشان مشغول می کند، در همه کشور ها چنین است، در تمام مجادلات قومی ، قبیله ای ، مذهبی و اعتقادی بین مسلمین ، آنوسی های فرصت طلب خود را درگیر می کنند و یا طرفهای در گیر را تحریک می نمایند و نمی کذارند این
مجادلات تمام شود، گاهی دیکتاتورها را حمایت می کنند و زمانی آزادیخواهان را ، مهم این است که تنور جنگ خامو ش نشود !


از راههای شناخت آنوسی ها ، تلاش زیرکانه آنان برای فرار از کار در روز شنبه است ، مرخصی ، بیماری ، گرفتاری و سفر حتی المقدور در روز شنبه انجام می شود و اگر ناگزیر به حضور در محل کار شوند سعی می کنند کار جدی انجام ندهند و معامله ای نکنند، اگر با آنها قرار بیع دارید حتماً شنبه زا بیازمایید، تغییر قرار به روز دیگر پیام دارد !


یکی از تلاش های اصلی آنوسی ها ترویج افکار و خرافات دینی است، بقدری در افکار خرافی و عقاید سست پا فشاری می کنند که مردم را نسبت به اساس دین به شک می اندازند، تدوین مرثیه و روضه های مجعول از این دست است! یکی از گروه های هدف آنوسی ها زنان خانه دار (مادران) می باشند، که می توانند در دراز مدت دینی پر از خرافات و عناصر سست غیر قابل دفاع به فرزندان ارائه نمایند ، این فرزندان با اندک نسیمی همه دین سست و پوشالی خود را رها کرده و قطعاً برای دفاع از آن آیین خرافی جانبازی نخواهند کرد .


تلاش برای انحراف جنبش های آزادی خواه به سمت و سوی استبداد درونی ، راهکار آنوسی ها برای شکست نهضت های ایدئولوژیک است ، آنها حمایت بی چون و چرایی را از استبداد رای در میان ارکان نهضت می کنند و نهایتاً با حمایت جناح قوی تر ( از لحاظ مادی و معنوی) تلاش خواهند کرد یکی را حذف و پایگاه مردمی جناح حاکم را نابود نمایند، در واقع یکی را با سنگ دیگری هلاک کرده و پیروز میدان را در خلاء و بدون پایگاه مردمی نگه می دارند، در این وضعیت است که می توانند هر چه می خواهند بدوشند، نرخ ریسک و نرخ بیمه و نرخ سود افزایش می یابد و باز به جیب آنوسی ها می رود، و آنان
فربه و فربه تر می شوند.


آنوسی ها در انتخاب نام عموماً به نامهای کاملاً مذهبی و یا قومی روی می آورند، که یا برای جلب اعتماد مذهبیون کاربرد دارد و یا در اختلافات قومی می تواند مورد استفاده قرار گیرد، هر چند نام های صنفی و شغلی هم در جای خود کار برد دارد.

نگاهی به سابقه خانوادگی طراح مسئله هولوکاست بیاندازیم، همان مسئله ای که موجب مظلوم نمایی اسرائیل شد، مسئله ای که برای اولین بار در شورای امنیت ایران، به نفع اسرائیل محکوم شد، مسئله ای که اروپارا علیه ایران متحد کرد، بهتر است نظام اسلامی به حسب و نسب مادری او و محل رشد و نمو او بیشتر دقت کند، شاید رئیس جمهور در این موضوع بازی خورده باشد !

من صاحبخانه ای دارم یهودی، که فامیلی خود را عوض کرده است و یک فامیلی صد در صد اسلامی به معنای دوستدار خداوند یکتا برگزیده است، انتخاب فامیلی عربی و اسلامی برای حفظ اموال بوده است، او در جلسات آنقدر از علی (ع) و حب علی(ع) می گوید و به نام علی قسم می خورد که من گاهی احساس می کنم دارد به ریش من می خندد و امام مرا به سخره می گیرد! به او می گویم : نمی خواهد بنام امیر مومنان سوگند یاد کنی ، تو به موسی ابن عمران (ع) سوگند بخور کافی است چون من به پیامبر شما ایمان دارم و نیازی نیست از امام ما خرج کنی که به او ایمان نداری! در این دو سال و اندی که مستاجر اویم در جلسات ، بیش از پدرم که خود را وقف علی (ع) کرده است، او از علی(ع) گفته است!!!

نمی دانم یکی تاکید دارد که عسگر اولادی مسلمان است ، دیگری اصرار دارد از نژاد احمد است، و صاحبخانه ما " کشریم" را رها کرده و می گوید " محب یکتا " ست، آن یکی هم که آسمانی و چراغ هدایت است ! خدا را شکر که هنوز هیچ کدام ادعای سیادت نکرده اند ! یادش به خیر در سفری که در زمان صدام ملعون به عتبات داشتیم، در یکی از رواق های حرم حضرت ابوالفضل(ع) بر روی دیوار با کاشی کاری شجره نامه صدام نصب شده بود که به امیر مومنان می رسید !!!


دكتر مهدي خزعلي

Saturday, June 27, 2009

تکامل جمهوری اسلامی از نیک آهنگ کوثر

قاضی مرتضوی حکم جلب فردوسی ضد انتقلاب و مزدور بی بی سی را صادر کرد








مدرک جرم

چو با تخت منبر برابر کنند
همه نام بوبکر و عمر کنند
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر
ز اختر همه تازیان راست بهر
چو روز اندر آید به روز دراز
شود ناسزا شاه گردن فراز
بپوشد ازیشان گروهی سیاه
ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تخت ونه تاج و نه زرینه کفش
نه گوهر نه افسر نه بر سر درفش
به رنج یکی دیگری بر خورد
به داد و به بخشش همی​ننگرد
شب آید یکی چشمه رخشان کند
نهفته کسی را خروشان کند
ستاننده​ی روزشان دیگرست
کمر بر میان و کله بر سرست
ز پیمان بگردند وز راستی
گرامی شود کژی و كاستی
پیاده شود مردم جنگجوی
سوار آنک لاف آرد و گفت وگوی
کشاورز جنگی شود بی​هنر
نژاد و هنر کمتر آید ببر
رباید همی این ازآن آن ازین
ز نفرین ندانند باز آفرین
نهان بدتر از آشکارا شود
دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر
پسر بر پدر هم چنین چاره​گر
شود بنده​ی بی​هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی کسی رانماند وفا
روان و زبانها شود پر جفا
از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
بود دانشومند و زاهد به نام
بکوشد ازین تا که آید به کام
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن ونه رامش نه کوشش نه کام
بكوشش زهرگونه سازند دام
پدر با پسر کین سیم آورد
خورش کشک و پوشش گلیم آورد
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نبید
چو بسیار ازین داستان بگذرد
کسی سوی آزادگی ننگرد
بریزند خون ازپی خواسته
شود روزگار مهان کاسته

صدام علی رنگ سبز را دوست ندارد

مصاحبه با چماقعلی مولتی میلیارد دزد وزیر محترم کشور

ندای آرش : لطفا در مورد کشته شدن ندا آقا سلطان توضیح فرمائید.
چماقعلی: دلایل بی گناهی حکومت اسلامی در این ماجرا کاملاً روشن و محکم است.
همانطور که امام جمعه محترم تهران فرمودند ما در خیابان می کشیم و در کوچه دستگیر می کنیم و بعداً در اوین می کشیم. بروید تحقیق کنید ببینید این چند صد نفری که کشتیم ، کدامش در کوچه بوده.
دلیل محکم دیگر این است که ما با یک تیر نمی کشیم بلکه چند تیر به قلب و مغر و گردن می زنیم تا طرف حتماً کشته شود و حتی الامکان قابل شناسائی نباشد تا خانواده اش برای ما دردسر درست کنند.
سومین دلیل این است که ما از پشت شلیک می کنیم . در صورتی که به ایشان از جلو شلیک شده است.
طبق تحقیقاتی که انجام شده است، ایشان به دلیل اینکه نتوانسته بود به شهرت برسد، قصد خود کشی داشته است. ماموران بی بی سی و سیا و موساد ایشان را پیدا و ترغیب می کنند که همین کار را در خیابان انجام دهد تا آنها فیلم تهیه کنند و در عوض آنها تعهد می کنند که ایشان را به شهرت برسانند. شواهد آن هم تماماً در وزارت کشور موجود و مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است.
کاملاً مشخص است که این توطئه بی بی سی است. ما این همه را کشتیم چطور فقط همین یک نفر را علم کردند؟
ندای آرش : در آمار آرای صندق ها تناقضاتی به چشم می خورد. مثلاً آرای باطله منفی. لطفا در این باره روشنگری نمائید.
چماقعلی : این آمار توسط دکتر کردان و با همکاری تیمی از اساتید دانشگاه آکسفورد تهیه شده است و مو لای درزش نمی رود. این تردید ها هم توسط بی بی سی القا می شود. تیم دکتر کردان برای تهیه این اعداد حدود ده روز بعد از انتخابات کار کرده اند و خیلی بیشتر از آمار کلی که روز اول دادیم روی این اعداد کار مهندسی شده است.
ندای آرش: چرا با وجود مسالمت آمیز بودن این اعتراضات، اینهمه کشته داشته ایم؟
چماقعلی: حکومت اسلامی هیچکس را نکشته است. مشکل از آنجا شروع شد که در راهپیمائی ها هم طرفداران کروبی و هم طرفداران میر حسین بوده اند. طرفداران کروبی می گویند که آرای سیزده میلیونی که برای میر حسین خوانده شده در واقع آرای کروبی بوده و میر حسین باید این آرا را پس بدهد. آرای میر حسین هم بیست و چهار میلیون بوده که به نام احمدی نژاد خوانده شده و میر حسین باید از احمدی نژاد پس بگیرد. ولی حامیان میر حسین می گفتند که احمدی نژاد رای همه را دزدیده و به همین دلیل درگیری می شود و عده ای از حامیان دو طرف به نفع حکومت اسلامی کشته می شوند. بی بی سی هم تحریک می کرده.
ندای آرش : چرا به هواداران احمدی نژاد مجوز راهپیمائی می دهید ولی به معترضین خیر؟
چماقعلی: هواداران احمدی نژاد با اتوبوس از راههای دور می آیند و میهمان حکومت اسلامی هستند. بنابراین احترامشان واجب است. در صورتی که معترضین اینطور نیستند.
ندای آرش : چرا وقتی آرا به تدریج اعلام می شد، نسبت آرای کاندیدا ها به طور کاملاً خطی افزایش می یافت؟
چماقعلی : چون ملت ما همگی در خط رهبری هستند، نسبت آرا هم به صورت خطی افزایش می یافته است. البته ما آن موقع هنوز تیم تخصصی دانشگاه آکسفورد دکتر کردان را برای تهیه اعداد به همکاری دعوت نکرده بودیم.
چرا نمایندگان نامزد ها در اکثر حوزه های رای گیری حضور نداشته یا بعداً اخراج شده اند؟
نمایندگان کروبی به کنسرت ساسی مانکن رفته بودند و نمایندگان میر حسین هم چون چند شب در تظاهرات خیابانی شرکت داشتند، خواب ماندند. البته نمایندگان فقط در چند ده هزار صندوق حضور نداشته اند که مشکل زیادی ایجاد نمی کند. چند ده هزار صندوق میشود حداکثر چند ده میلیون بالا یا پائین. وقتی تایید مقام معظم رهبری هست، چند ده میلیون رای بالا یا پائین چه اهمیتی دارد؟ مهم این است که چهل میلیون به این نظام و رهبری رای داده اند. رهبری هم که به آقای احمدی نژاد رای داده اند.
در این مصاحبه چند بار از حکومت اسلامی نام بردید. آیا نام جمهوری اسلامی تغییر کرده است؟
اوه، بله اشتباه شد. قرار نبود الان این موضوع اعلام شود.

حکایت صدامعلی ماردوش و ندای ایران

صدامعلی رهبر شد گل ایران پر پر شد
مصباح یزدی سر زد به دوشش بوسه ای زد
دو مار افعی سبز شد مغز جوون غذاش شد
ندا، ندائی سر داد ندای آزادی داد
این دختر ایرانه حیف که وطن ویرانه
چرا مغز جوونا بره به خورد مارا
ندا فقط یک تن بود؟ نه! این مشت وطن بود
صدامعلی خبر شد خون جلوی چشاش شد
قاتلا رو خبر کرد فشنگ توی تفنگ کرد
من ولی مطلقم ولی خون و جونم
هر کی قبول نداره سرشو باید بزاره
قلبشو سیخ بکشید کبابشو بیارید
من تشنه خونشم بنوشم و نئشه شم
مغزشو پوره کنین به خورد مارام بدین
قاتلا دوره گشتن ندا رو پیدا کردن
گوله تو قلبش کاشتن روی زمین پاشوندن
خونشو تو کاسه کردن به صدامعلی نوشوندن
قلبشو سیخ کشیدن به نیش ولی کشیدن
مغزشو پوره کردن به خورد ماراش دادن
صدامعلی نئشه شد جونش دوباره پر شد
به قاتلای بدبخت گفت ای ولا، احسنت
من خون تازه می خوام هر روز تو کاسه می خوام
بشنو که چند ماه گذشت چی شد سزای بدبخت؟
خون تو گلوش لخته شد راه نفسش بسته شد
روحش سوی درک شد گل ایران آزاد شد
آرش کمانگیر